وبلاگ شخصی علی رستمی:دیواره نوردی دنیای ازاد من

این وبلاگ متعلق به تمام عاشقان کوهستان می باشد

وبلاگ شخصی علی رستمی:دیواره نوردی دنیای ازاد من

این وبلاگ متعلق به تمام عاشقان کوهستان می باشد

گشایش مسیر در مالزی


گزارش صعود و گشایش مسیر ایرانیان - مالزی 
جزیره تیومان روستای موکوت 
دیواره شاخ اژدها به طول 485 متر 
سرپرست: محمود قویدل بیرجندی (بیرجند)
مسئول فنی : علی رستمی (نیشابور)
فیلمبردار : نیما پارسا (بیرجند)
سید حمید هاشمی (شاهرود) شهلا گشتاسبی (یاسوج) 
حسین عاطفی نژاد (مهدی شهر) لیلا پیروی (شیراز)                                       
نصرالله طاهری (یاسوج) ملکان ولی زاده (شیروان) 

به نام خدا
گزارش برنامه مالزی 
در جنوب شرقی کشور مالزی در بزرگترین جزیره این کشور چندین دیواره بلند وجود دارد که در دنیا شناخته شده است . در بین این دیواره ها دو صخره بزرگ در کنار هم قرار دارند که به شاخ های اژدها معروف هستند این دو صخره در طول و عرض جغرافیایی N2/71919 E140/17399 وجود دارند .
این صخره ها شناخته شده در دنیای عمود،نظر سنگ‌نوردان بزرگ را به خود معطوف کرده که تاکنون هفت تیم از کشورهای مختلف دنیا با تلاش زیاد موفق به تاپ این دیواره ها قرار گرفته اند .که ایران از جمله این کشورها می باشد .
نام این کشورها ایران ،فرانسه،چک،آمریکا،چین ،مالزی،لهستان می باشد . تیم ما در سال 2014 قصد اجرای این برنامه را داشت که به علت پاره ای از مشکلات نتوانست برنامه خود را بر روی دیواره شاخ اژدها به انجام برساند و در نهایت عازم کشور ارمنستان شدیم که باعث گشایش دو مسیر شد . موفقیت بدست آمده سبب شد که با داشتن مشکلات زیاد این تیم عزم خود را دوباره جزم کرده و راهی کشور مالزی شدیم تا دوباره نقشی جدید و افتخاری دیگر بیافرینیم . شناسایی این دیواره ها در اوایل سال 2014 توسط علی رستمی و محمود قویدل انجام شد ،که با ارتباط های برقرار شده با آقای آرتور و خانم استفانی و آقای حاجا هر روز دانش بیشتری را کسب می کردیم . تا سرانجام در اولین ماه 2015 میلادی اجرای برنامه قطعی شد . اعضای تیم در اردو ها و همایش های قبلی که اجرا شده بود از جمله جشنواره بیست ستون ،صعود در اخلمد خراسان،علم کوه و ... انتخاب و هماهنگ شده بودند. صرفاَ همه اعضای تیم سنگنورد حرفه ای نبوده اند .حضور هر فرد نقطه خلعی را پرکرده که وظیفه سنگینی را به دوش می کشیدند .
چهار نفر از اعضای تیم که در برنامه اردوها شرکت داشتند به علت مشکلات مالی نتوانستند تیم را در صعود همراهی کنند . اما با توجه به عدم حضور با پشتوانه استوار در ایران با اطلاعات رسانی و پشتوانی تیم را به عهده داشتند که به دین وسیله از آنها تشکر می کنیم . 
31/1/1394
 همه اعضای تیم در منزل یکی از دوستان که پایگاه تجمعمان بود گرد هم آمدیم و لوازم فنی که از قبل مشخص شده بود و توسط اعضا آورده شده بودند را جمع آوری کردیم و با تائید چک لیست نهایی وسایل در پکهای مخصوص خود قرار گرفتند . بار بسته بندی شد و ما یحتاج لازم تهیه شد . 
 1/2/94
 در ساعت 9:45 صبح در فدراسیون کوهنوردی جمهوری اسلامی ایران جمع شدیم ،مکالمات انجام شده در فدراسیون توسط آقای زارع ریاست فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی شوری مضاعف در قلب اعضای تیم ایجاد کرد که آنها را در این امر استوار تر نمود . سخنان شیرین آقای زارع و پشتوانی های ایشان در طول برنامه و تماسهایشان هر روز ما را امیدوار تر می نمود . و بیانگر این امر بود که فدراسیون کوهنوردی ایران نقطه محکم و پشتوانه ای استوار است که تیم را به آسودگی خاطر بیشتر دعوت می نمود .
در ملاقات انجام شده آقای زارعی درد دلهای دوستان را شنیدند و با تشکر از این حرکت خوب آرزوی موفقیت کرد .بعد از این جلسه چند عکس در فدراسیون با حضور آقای زارعی گرفته شد که در سایت فدراسیون کوهنوردی برای اعلام گزارش حرکت تیم گذاشته شد . تیم دوباره به خانه برگشتند و با گرفتن یک دستگاه ون خود را به فرودگاه امام در ساعت 20 رساندیم تا با تحویل بار و چک کردن مدارک وارد گیت و آماده پرواز شویم . لوازم فنی تیم در 12 کیسه بار بزرگ به وزن 360 کیلو گرم و تعداد 9 عدد کوله کوچک که همراه اعضا بود به داخل هواپیما وارد شدیم . ما ایران را در ساعت55/21 ترک کردیم.
2/2/1394
صبح بعد از 8 ساعت استراحت در هواپیما در ساعت25/9 صبح رسیدیم . لازم به ذکر است که آقای عطا میر معینی و همسر گرامیشان در تاریخ 25 اسفند 93 طی یک سفر سی روزه به این منطقه جهت شناسایی رفته بودند . تا اطلاعات را کامل تر کند که به این وسیله از ایشان به خاطر این یاری بزرگ تشکر می کنیم . پس از دریافت بار و چک کردن مدارکمان در ساعت به وسیله یک دستگاه ون به ترمینال اتوبوسهای بین ایالتیشان رفتیم تا راهی شهر و بندر مرسینگ شویم . که موفق به دریافت بلیطی به تایم حرکتی 12:30 به مقصد مرسینگ ( ایالت پاهانگ) شدیم بعد از ساعت حرکت با اتوبوس در ساعت 19 به مرسینگ رسیدیم . به علت عدم حرکت قایق به جزیره تیومان مجبور به شب مانی در این منطقه شدیم . شب را به خرید مواد غذایی و مایحتاج لازم و استراحت در هتل گذراندیم. 
3/2/1394
 در ساعت 5 صبح از هتل خارج شدیم تا برای تهیه بلیط قایق به اسکله رفتیم که موفق شدیم بلیط برای ساعت 10:30 تهیه کنیم. بعد از خوردن صبحانه راهی منطقه شدیم . بعد از 2 ساعت قایق سواری به جزیره تیومان اسکله روستای جنتینگ رسیدیم . قایق ایستگاه به ایستگاه تمام روستاها را می رفت و مسافران آن را تخلیه می نمود و جزیره به علت کوهستانی بودن و جنگلهای انبوه راه ارتباطی زمینی نداشتن و فقط برای جا به جایی از قایق استفاده می کردند در ساعت 13:30 در اسکله پیاده شدیم آقای تام با قایقی منتظرمان بود . این ملاقات از قبل هماهنگ کرده بودیم . ایشون راهنمای منطقه و سنگنورد ماهری هستند که تمام مسیر های جنگلی را می شناختند و مسیرهایی را که قبلاَگشایش شده بود را صعود کرده بودن . بعد از مدتی ما را به کرانه روستای موکوت برد که منطقه مورد نظر ما بود . که از نظر موقعیت جی پی اس n2/71919و E140/17399 بعد از کمی مکث و صحبتی که بین ما و ایشان رد و بدر شد . مسیر های باز شده و راه دسترسی آنها را به ما نشان داد . و ما را به منطقه اقامتیمان راهنمایی کرد . منطقه ای با ده اتاق کوچک چوبی که با فواصل 2 متری از هم قرار داشتند برد و برای تیم سه اتاق سه نفره در نظر گرفته شد و یک اتاق انبار که تمام لوازم فنی را در داخل آن قرار داده بودیم این پانسیونها در فاصله 10متری از دریا قرار داشتند که منظره ای زیبا و دل انگیز را برایمان ایجاد کرده بود . بعد از کمی شنا و صرف شام و آماده کردن لوازم مان طبق معمول سرپرست همه را در آخر شب دور هم جمع می کرد تا مسیر مورد نظرمان را به طور کامل شناسایی کنیم و نظرات تیم را می خواست تصمیم بر ان شد که صبح زود لوازم مان را به پایه دیواره (کمپ اصلی) ببریم و اقدام به شناسایی کنیم .لازم به ذکر است سرپرست بسیار دقیق بود و هواسش به کوچکترین مسائل تیم بود و تا پاسی از شب تنها به کنار دریا می رفت و به دیواره خیره می شد.
4/2/1394
ساعت 5 صبح همه بیدار شدن و بعد از خوردن صبحانه در ساعت 6 صبح پانسیونها موکوت ترک کردیم . بار بسیار سنگین بود . شاید اغراق نباشد اگر بگوییم بار 50 کیلو گرمی را در انتقال دادیم . بار سنگین باعث شد که تیم مجبور به استراحت مکرر شویم . بعد از راهپیمایی 1:40 دقیقه ای به بیس کمپ رسیدیم . بعد از کمی استراحت به تیم به دو قسمت تقسیم شد یک تیم مشغول بر قراری کمپ و چیدن بارمان شدن و تیم دیگر مشغول شناسایی شد . جنگل با درختان بسیار بزرگ و بوته های زیاد مانع از شناسایی می شد کیلومتر ها راه رفتیم تا یک نقطه را پیدا کردیم که بتوانیم قسمتی ازمسیر را ببینیم .چون مسیر را کامل ندیدیم به کنار ساحل برگشتیم که دید خوبی داشت . بسیار دور بود و فقط یک رخ از دیواره را می توانستیم ببینیم . بچه ها بعد از برقراری کمپ به تفکیک لوازم پرداختند ،همه چیز اماده شده بود برای انجام کار ،اما نتوانسته بودیم که مسیرمان را انتخاب کنیم . مشکل اینجا بود که مسیرهایی بود در جاهایی با مسیر های انتخابی ما مشترک می شد و این دلچسب نبود و علی و محمود به نتیجه نمی رسیدند گاهی آنقدر مذاکره می کردن که ما خسته می شدیم، حق داشتند می خواستند با عشق سنگنوردی و گشایش را به اتمام برسانند برای ما و این امر باعث شد تا ان روز به نتیجه قطعی نرسیم . پس از تلاش زیاد درکمپ جمع شدیم و بعد از صرف شام و گفتمان قصد خواب کردیم که به لطف حشرات این امر میسر نشد . 
5/2/1394
روزمان تکرار شد با این تفاوت که به گزش حشرات اخت گرفتیم . صدای حشرات جنگلی که با صدای تیز و گوش خراش دیگر باعث عصبانیتمان نمی شدند . تحمل خیس بودن لباس هایمان بر اثر رطوبت و گرما دیگر کار سختی نبود . گیاهان را شناخته بودیم و دیگر لباس ها و پوستمان را خراش نمی داد در تاٌمین اب دیگر مشکلی نداشتیم . جنگل را شناخته بودیم و مسیرها را کاملا آموخته بودیم . راه چشمه دور بود اما دیگر نا شناخته نبود . بعد از ظهر با کمک آقای تام ،مسیر آغازی را که شناسایه شده بود را یافتیم که جا دارد در این جا از ایشان به خاطر تمام زحماتشان تشکر کنیم . 
6/2/1394
روز بعد در ساعت 6 صبح کارمان را آغاز کردیم یک شکاف باریک که داخل آن پر از بوته های کوچک و دراز بود که کار را برایمان سخت می کرد اولین طول با گذاشتن 8 میانی و استفاده از سه بوته و یک منقاره موفق به تاپ مسیر به طول 42 متر شدیم و سپس با بالا آمدن نفر حمایت چهار طناب به بالا انتقال یافت تا برای ثابت گذاری طناب آماده باشد . و بعد از گشایش 20 متر دیگر به یک سکو رسیدیم و با گذاشتن چند ابزار وبرقراری کار گاه نفر دوم به همراه دریل به بالا آمد تا با یک بلت کارگاه را محکم تر کنیم و مسیر را ادامه دادیم تا بعد از گذاشتن یک شفت ،یک میخ ،یک شفت 3و2 همراه با یک فرند و دو فلامینکو یک بوته توانستیم 40 متر دیگر را نیز باز کنیم و نهایتاَ با استفاده از یک تنه درخت قطور کارگاه بر قرار شد و نفر حمایت به بالا رساند خود را تا مسیر را با طناب های به هم راه داشته ثابت گذاری کند دو نفر دیگر از اعضا نیز خود را به کارگاه 2 رساندن تا مواد غذایی و 4 حلقه طناب دیگر نیز به بالا انتقال یابد . مسیر را از بین درختان ادامه دادیم . طناب مان با کمی شانس به ابتدای مسیر طول بعد رسید . با استفاده از دو بلت و یک بال نات و یک درختچه 20 متر دیگر نیز باز شد . ساعت 19 دست از کار کشیدیم یکی از اعضای تیم به پایین رفت تا فردا با غذا و آب و طناب های بیشتری با نیروهای دیگر به سمت بالا اید شب سرد بود و نیمه های شب باران کوچکی ما را کاملاَ خیس کرد بعد کمی استراحت کردیم .
7/2/1394
ساعت 4 صبح کار آغاز شد . در سمت چمپمان مسیر فرانسوی ها بود که بلت هایی را میدیدیم که با فاصله 70 سانتیمتر از یکدیگر راه را نشان می داد . در سمت راست 20 متر بالا ترمان یک تیکه طناب کهنه نمایان بود که نمایانگر مسیر فرانسوی ها بود . مسیرمان را با یک بلت در ارتفاع 3 متری گذاشتن 2 عدد فرند ادامه دادیم اما شکاف مورد نظرمان بسیار باریک تر کم عمق تر از آن بود که حتی بتوان فلا مینگو در داخل ان قرار داد . و چون تعداد کوپرهدهایمان نیز کافی نبود لذا با رای تیم تصمیم گرفتیم کلاهک بزرگ ایرانی های را بلت کوبی کنیم و سایز همه بلت ها 10 بود که با تلاش زیاد سعی کردیم تا می شود خود را به آخرین پله ،پله رکابمان برسانیم تا تعداد بلت های کمتری بزنیم در ساعت 11 موفق به گشایش 48 متر دیگر با زدن 34 عدد بلت به پایان رساندیم و با برقراری یک کارگاه زنجیر و یک بلت حلقه در فاصله یک متری کارگاه بر قرار شد تا بندی باشد برای چیدن لوازممان بعد با ثابت گذاری یک طناب استاتیک و یک طناب دینامیک برای بک اپ راه برای دیگر اعضای گروه اماده شد . لوازم و اب ها را دوباره به بالا کشیدیم طول بعدی را بعد از خوردن کمی تنقلات و نوشیدن آب شروع کردیم . 2میانی طبیعی و استفاده از درختچه و یک فرند سایز 4، یک بلت ،یک منقاره سنگی ،و دو فرند سایز 3 و 6 ابزار هایی بود که در طول 35 متری بعدی کار گذاشتیم تا به کار گاهی طبیعی برسیم و آماده حمایت شدیم. تا نفر دوم به بالا برسد به خاطر اصطکاک زیاد تصمیم گرفتیم که کارگاه زنجیر بزنیم و دوباره روال ثابت گذاری ،بالا کشی را ادامه دادیم . هوا بسیار گرم بود تمام لباس هایمان خیس و گل آلود بودیم حتی بوته هایی که در مسیر بود جراحت های کوچکی را در بدن بچه ها به یادگار گذاشته بود مورچه ها همیشه ما را مورد عنایت خود قرار می دادند که گاهی نیز گاز می گرفتند این دو نعمت الهی همیشه همراهمان بود . که دو بار باران استوایی شدید نیز چاشنی آنان شد . این کارگاه طاقچه ای باریک در زیر کلاهک کوچکی بود به همراه چند درخت بود که سایه مناسب و محل خوبی را برای شب مانی فراهم آورده بود . خلاصه ساعت 4 بود و زمان داشتیم تیم اماده بود تا کار را ادامه دهد شکافی نبود مسیری با شیب 80 درجه با طول 20 متر در پیش بود تا به لبه کلاهک دوم برسیم تا با زدن 20 بلت به ان رسیدیم پوزه ای باریک و صاف با کمی شیب منفی کارمان را سخت تر کرد اما این معبر با تلاش زیاد سر طناب بچه ها در ساعت 10 شب به پایان رسید تیم موفق شد تا 30 متر دیگر گشایش کند بعد به کارگاه پایین امدن تا در طاقچه به شب مانی دوم بپردازیم . همزمان به قرار قبل بچه های پشتوانی خود را به کمپ اول رسانده بودند و شام وآب و طناب های دیگر را به بالا انتقال داده بودند و سه نفر از بانوان امشب در کمپ یک و چهار نفر هم در کمپ دو شب مانی کردند روز بسیار گرم و خسته کننده ای را گذرانده بودیم .
8/2/1394
2 نفر از اعضا ساعت 3 صبح از خواب بیدار شدن و کار را با یو مار زدن مسیر 30 متر شروع کردن و ادامه دادن تا در ساعت 9 صبح موفق به گشایش 40 متر دیگر شدن در این زمان تا موقعی که کار گاه زنجیر آماده شد نفر دوم خود را به کارگاه رساندن و با حمل 2 طناب دیگر اماده ثابت گذاری شدیم . طناب ها ثابت شدن و 2 نفر دیگر شروع به جمع کردن بارها و یومار زدن با بالا شدن تیم اول با یک دو راهی برخورد کرده بودن که چون از پایین دید مناسب نداشته بودیم قرار شده بود که وقتی به این کارگاه رسیدیم مسیرمان را انتخاب کنیم. و سرپرست تیم اصرار بر این داشت که سمت چپ را شروع به گشایش کنیم و ست چپ انتخاب شد سر طناب با زدن 2 عدد بلت و عبور عرضی و قرار دادن 3 عدد فرند توانستیم 40 متر دیگر جلو رویم تیم به سرعت پیش روی میکرد همزمان که نفر اول به کارگاه بعد رسید نفر دوم نیز با حمایت دیگر در مسیر قرار گرفت به گونه ای که دو نفر همزمان با فاصله کمی با داشتن هر نفر یک حمایت چی راه را ادامه دادیم . قبلا این روش را در بیستون به کار برده بودیم نفر اول طناب را ثابت کرد تا نفر بعد خود را به او برساند کار بسیار مهیج بود چون خود را در نزدیکی قله احساس می کردیم . طول بعد با استفاده از درختچه ها میانی میگرفتیم مسیر ساده تر شده بود تا با گشایش 45 متر دیگر به جنگل برسیم و بعد ادامه مسیر طول 45 بعد و داخل جنگل 35 متر دیگر اری قله در تسخیر تیم قرار داشت . لذتی وصف نشدنی تلاش تیمی 9 نفره بعد از چندین شبانه روز تلاش بی وقفه و خستگی ناپذیر به بالا رسیده بود همه در چند قدمی به نوک قله مانده بود ایستاده بودند هیچ کس رقبتی دیگر برای صعود نداشت همه منتظر بودن تا نفر دیگر بالا رود گذشت فضا را پر کرده بود شاید چند دقیقه ای به سکوت گذشت و یکی از اعضا اجازه خواست تا به کمپ پایین باز گردد که مورد موافقت قرار گرفت و در ادامه قرار بر این شد که همه با هم بر فراز قله بایستند و پرچم سه رنگ و زیبای کشورمان را به اهتزاز در اورند .بعد از در آغوش گرفتن و تبریک به گرفتن عکس ،مرتب کردن لوازم پرداختیم قرارمان با بچه های کمپ 1 بر این بود که وقتی نفر آخر قصد ترک کمپ اول را داشت به کمپ پایین خبر دهد و انها ادامه دهند .که این اتفاق نیز افتاده بود و دو نفر خود را به کمپ دو بالا رسانده بودند و اما ادامه نداده بودن انها به خاطر دلایل ارزشمندی که در قلب خود داشتن راه را ادامه نداده بودن. انها به قله نیامدن تا سرعت تیم کاهش پیدا نکند . جا دارد به دین وسیله از کلیه اعضای تیم که با گذشت هایشان ، تلاششان ،صبر و برد باریشان ،زحماتشان ما را شرمنده نمودند تشکر کنیم وساعت 45/12 بعد از ظهر با به اهتزاز در آوردن پرچم مقدسمان و جمع کردن لوازم مان به سمت پایین راهی شدیم تیمی که در کمپ 2 قرار داشت تمام لوازم را جمع کرده بود و به کمپ پایین انتقال داده بودند و امده بودن تا لوازم اضافه را از ما تحویل بگیرند همچنان که به سمت پایین فرود می رفتیم تمام طناب های ثابت را جمع می کردیم و هر چند کارگاه یک نفر طناب های جمع شده را با خود به پایین می برد همه خسته بودند اما کسی بروز نمی داد چه لحظات شیرینی بود هماهنگی ،همکاری و شادی چنان فضا را پر کرده بود که خستگی دیگر جایی نداشت. سا عت 7 شب تیم با جمع آوری لوازم و طناب ها کار خود را از روی دیواره به پایین رساند . کمپ اصلی همه جمع بودن و به هم تبریک می گفتند. شب خوبی بود ،به رقم خستگی زیاد کسی خوابش نمیبرد . تمام لوازم جمع شده بودن و اماده پایین بردن . شب را انجا خوابیدیم.
9/2/1394
صبح تمام لوازم جمع شد و به سمت پایین حرکت کردیم بار بسیار سنگین بود اما دیگر برایمان مهم نبود بعد از 2:30 پیاده روی به محل اقامت مان در روستای موکوت رسیدیم . اقای تام که مهمان داشت با دیدنمان متعجب شد .آری این پایین ترین زمانی بود که تیمی موفق به گشایش مسیری شده بود . او به ما تبریک گفت و با کیکی که از قبل اماده کرده بود از ما پذیرایی کرد . پس از استحمام ، شنا و تفکیک لوازم روز را به شب رساندیم . شب همه به رستورانی که در نزدیکی روستا بود رفتیم و با جشنی مختصر که سرپرست تدارک دیده بود سختی های دیواره را تلافی کردیم . چند نفر که از کشورهای فرانسه ،انگلیس و چین در رستوران بودن که آنها نیز این افتخار بزرگ را به ما تبریک گفتن . 
10/2/1394
روز بعد :در ساعت 10 موکوت را به سمت بندر جنتینگ و سپس بندر مرسینگ ترک کردیم و خود را به اتوبوس رساندیم تا نیمه شب روز بعد در ساعت 4 صبح خود را به کوالالانپور رساندیم. 
11/2/1394
با گرفتن هتل به استراحت پرداختیم ،4نفر از اعضا به سفارت خانه رفتیم و دیگر اعضا نیز به خرید و گشت گذار پرداختیم . بعد از ظهر در ساعت 4 به باشگاه آقای مهدی پارسافر رفتیم و با ایشان ملاقات کردیم و از باشگاه ایشان دیدن نمودیم و چندین تلاش نیز زدیم بدین وسیله کمال تشکر را از اقای پارسافر به خاطر تلاش های بی وقفه شان داریم که چنین حرکت زیبایی را در کشور مالزی انجام داده بودند. 
2000 متر فضا را برای ساخت بزرگ ترین سالن سنگنوردی در جهان داشتند که موفق به ساخت بزرگترین بولدر دنیا شده بودند که کار ساخت این باشگاه همچنان ادامه دارد .
12/2/1394
روز بعد در ساعت 1:30 دقیقه به وقت کوالالانپور این کشور را ترک کردیم و در ساعت 18:30 به وقت تهران به فرودگاه امام رسیدیم که با استقبال چند تن از خانواده یمان و دوستانمان جناب استاد سعید جواهر پور از تهران به همراه همراهانشان و آقای محمد ابراهیمی از تبریز و اقای علی فرح اندوز از نیشابور مواجه شدیم . کمال تشکر از این دوستان را نیز داریم.     
   دل نوشته های سرپرست
می نویسم آری ما توهم نزده بودیم اینگونه در خاطراتمان است واینگونه می شناسم تیم را 
شهلا گشتاسبی: (مادر) مادری با احساس که هر وقت فشار روانی زیادی به من می آمد به او پناه می بردم و او با حرفهایش امید و دلداری به من می داد به روز های خوش و اتمام پروژه شاخ اژدها 
ملکان ولی زاده (دقیق و حساس) اگر کاری به او محول می شد با جان ودل انجام می داد اعتراض نمی کرد با خنده و جدیت تمام به بهترین نحو مسئولیت خود را به اتمام می رساند.
لیلا پیروی (پشتوانه) حواسش به تمام کارها بود همه را زیر نظر داشت به همه کمک می کرد تا بتوانند کارهای خود را به خوبی انجام دهند از کارهای همنوردانش کم و به کار خود اضافه می کرد تا همنوردانش راحت تر باشند 
نصر الله طاهری (حاجی) همیشه تیم را راهنمایی می کرد خدا را یادآوری می کرد اذان می گفت به گوش اعضای تیم و قدرت فوق العاده پیدا می کردیم.
نیما پارسا: (سکوت) او با سکوت و چشمانش با من حرف می زد می توانستم درک کنم چه می گوید و با چشمانش به من اخطار می داد و تشویق می کرد آری نیما را می شناسم 
حسین عاطفی نژاد ( تلاش) گاهی حسین را می دیدم با تلاش زیاد که خجالت می کشیدم و یادم هست که بهترین عکس های سلفی را با دوربین ساده می گرفت 
سید حمید هاشمی (توانا) سید حمید توانا بود و با دانایی کامل بدون کوچکترین خطا و با خنده هایش مرا یاری می کرد و همیشه به صعود و موفقیت تیم فکر می کرد 
علی رستمی (هدف) : علی هدفش مشخص است چون هدف من مشخص است ما روستا زاده ایم و با دانشی که در روستا پیدا کرده ایم با علی فعالیت می کنیم آری ما توهم نزده ایم و برای خودم فعالیت داریم هزینه های صعود را از جیب خودمان پرداخت می کنیم.
 در پایان از همه بزرگان می خوام کار کوچکمان را به بزرگیشان ببخشند به امید گشایشی دیگر با همطنابم علی رستمی.


کلیه هزینه صعود از ایران به ایران هر نفر 8 میلیون تومان با ابزار مصرفی هزینه برداشت.

گزارش : شهلا گشتاسبی ، علی رستمی
روستای موکوت N2/71919 E140/17399
بیسکمپ n2/72 478 E104/16729  
کمپ 1 N2/72/538 E104/16689 
  قله N2/72543 E104/16640 
راهنما محمد خیرالدین حجا که مقلب به پاک هیتام می باشد 
راهنما دوم شمشودین خشنم مقلب به انکسم که در جزیره تیومان روستای ماکوت سکونت دارند







لوازم مورد نیاز تیمی
لوازم انفرادی

1- طناب 24 حلقه 50 متری 
1- هارنس 

2- فرند یک ست 8 تایی
2- کلاکاسکت

3- بالنات یک ست 5 تایی
3- ابزار فرود دو طناب

4- مونونات یک ست 6 تایی
4- یومار یک جفت

5- شفت یک ست 7 تایی
5- کارابین پیچ 6 عدد

6- ترایکم یک ست 5 تایی
6- رکاب پا یک عدد

7- کوئیک درای 30 عدد
7- کاربین ساده یک عدد

8- کارابین پیچ 25 عدد
8- ابزار بک آپ 1 عدد

9- چکش 2 عدد
9- خود حمایت 2 عدد

10- دسته رول دو عدد
10- پروسیک 7 میل و 6 میل 3 عدد

11- دریل 1 عدد با 3 باطری و 1 شارژر
11- کوئیک درای 1 عدد 40 سانت

12- بولت شماره 10 250 عدد که 195 عدد برگشت خورد
12- هدلامپ 1 عدد 

13- کارگاه زنجیر 7 عدد
13- بیواک 1 عدد

14- تسمه 120 سانت 4 عدد


15- تسمه 60 سانت 4 عدد


16- تراکشن 1 عدد


17- مینی ترکشن 1 عدد


18- طنابچه 6 متری 7 میل 5 عدد


19- صفحه تقسیم یک عدد


20- کیل کش 3 عدد


21- هوک 3 عدد


22- اسکای هوک 2 عدد


23- میخ فلامینگو 2 عدد


24- تالون 2 عدد


25- کیسه بار 40 لیتری 2 عدد


26- پر تلیج 1 عدد


27- کمکهای اولیه دیواره 2 عدد




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد