وبلاگ شخصی علی رستمی:دیواره نوردی دنیای ازاد من

این وبلاگ متعلق به تمام عاشقان کوهستان می باشد

وبلاگ شخصی علی رستمی:دیواره نوردی دنیای ازاد من

این وبلاگ متعلق به تمام عاشقان کوهستان می باشد

گشایش گرجستان

ایش اولین مسیر ایرانی به ارتفاع ۸۱۵ متر در کشور گرجستان به نام مادر

تیمی از دیواره نوردان کشورمان به سرپرستی آقای سعیدجواهرپور از مربیان نام آشنای کوهنوردی  ۱۰ مهرماه ایران را به مقصد گرجستان ترک کرده بودند موفق شدن طی یک تلاش  ۵ روزه در منطقه جوتای گرجستان و در شرایط  کاملاً زمستانی اولین مسیر ایرانی به ارتفاع ۸۱۵ متر را گشایش نمایند، به منظو ارج نهادن به مقام شامخ مادرآن پاک سرشت ایران زمین این مسیر به نام مادر نام گزاری و تقدیم به تمام مادران ایران زمین شد.

اسامی اعضای تیم: سعید جواهرپور سرپرست/ علی رستمی ـ سیدحمیدرضا هاشمی- آرمین رمضانپور- مهدی فرزانفر- زهراعامریان – بهراد جواهرپور.
پشتیبان هواشناسی : مهندس محسن هاشم نژاد
پشتیبان تبلیغاتی و روابط عمومی : علی فرهندوز  و سروش عالمی


تلاش 4 جبهه دماوند


به نام خالق کوه ها یگانه معمار هستی  


گزارش تلاش برای بهبود رکورد 4 جبهه قله دماوند 22:20 دقیقه 
 

در مورخ 20 تیرماه 94 تعداد 3 نفر از اعضای تیم چهار جبهه (محمد ابراهیمی , علی فرح اندوز , ملکان ولیزاده ) که در طی چندماه گذشته تمرینات سختی را سپری کرده بودند وارد قرارگاه رینه شده و پس از یک شب مانی 21 تیرماه عازم گوسفندسرا واز آنجا به سمت بارگاه سوم حرکت کردیم
پس از رسیدن به بارگاه سوم مطلع شدیم یک تیم درقله دچار حادثه شده و عباس ازوجی که زود تر از ما حرکت خودرا به سمت قله آغاز کرده بود با ارتباط بیسیم درخواست کمک کرده و جهت امداد به سمت قله حرکت کردیم که به لطف خدا به خیر گذشت و توانستیم به مصدوم کمک کنیم و ایشان را به کمک دیگر همنوردان به محل به بارگاه سوم برسانیم
پس از استراحت و شب مانی روز بعد 22 تیر جهت هم هوایی تا ارتفاع 5200 آبشار یخی صعود کردیم و به کمپ بازگشتیم , درهمان شب مسئول فنی تیم علی رستمی به ما ملحق گردید در روز بعد 24 تیرماه جلسه ای با اعضای تیم جهت برنامه ریزی صعود اصلی داشتیم لازم به ذکر است هوای چندروز آینده ابری و همراه با بارش است
در همان روز 24 تیر همراه بایک تیم فرانسوی که دررشته اسکای رانینگ فعالیت میکردند عازم قله شدیم و به علت بروز مشکل برای یکی از دوستان فرانسوی در نزدیکی قله مجبور به برگشت به بارگاه سوم شدیم و دوباره راه خودرا به سمت قله ادامه دادیم و موفق شدیم طی 5 ساعت دو تلاش برای صعود قله داشته باشیم بعد از 3 ساعت گذشت زمان برروی قله برای هم هوایی و آمادگی بیشتر وشناسایی مسیر های پیش رویمان به سمت کمپ برگشتیم
بعد از گذشت یگ روز آقای محمود قویدل وارد منطقه شدند و پس از یک توقف کوتاه به همراه تیم پشتیبانی به سمت قله حرکت کرده و وکمپ خودرا در قله برقرار کردند پس از گذشت 2 روز شب مانی در قله به علت شرایط جوی ناپایدار تیم مجبور به بازگشت به تهران شد که این برگشت مصادف بود با سیل چالوس که باعث کشته شدن چند تن از هموطنانمان عزیزمان شد در تارخ 10 مرداد ماه 94 تیم دوباره به منطقه بازگشت در روز اول جهت هم هوایی به ارتفاع 5200 رفته و روز بعد به عنوان راهنما یک تیم 21 نفره به سمت قله حرکت کردیم و موفق به صعود قله شدیم پس از بازگشت به کمپ و 1 روز هم هوایی در کمپ دوتن دیگر از اعضا به تیم ملحق شدند این روز ها در بعدازظهر هوا بسیار ناپایدار است در تارخ13 مرداد تیم تصمیم گرفت کار خودرا جهت صعود چهارجبهه آغاز کند
در ساعت 6:30 صبح حرکت خود را از بارگاه سوم آغاز کرده و پس از یک تلاش 2:40 دقیقه ای در ساعت 9:10 موفق به صعود قله به همراه یک تیم از کشور چک شدیم پس از 10 دقیقه گرفتن عکس وفیلم به سمت جبهه شمال فرود رفته که دربین راه یک تیم از اصفهان و ایلام برخورد میکنیم وراه خودرا به سمت پایین ادامه داده و باسرخوردن برروی یخچال ها خودرا به پایین رسانده و توانستیم در ساعت 10:20 خودرا به جانپناه شمالی (5000) رسانده و پس از نوشیدن آب و کمی تنقلات در ساعت 10:45 به سمت قله حرکت کرده و دوباره همان تیم اصفهانی و ایلامی را درحال فرود در ارتفاع 5500 متری ملاقات کرده و به سمت قله راه را ادامه میدهیم ودر ساعت 13:30 در هوایی بسیار مه آلود به قله رسیدیم بلافاصله به سمت شمال شرق فرود رفتیم پس از 10 دقیقه فرود در کولاک شدید برروی تیغه یخار مجبور به توقف شدیم و به مدت 25 دقیقه قادر به فرود نبودیم که پس از گذشت این زمان باوزش بادی توانستیم راه خود را از سر بگیریم , به سمت پایین فرود رفته ودرساعت 15:35 به جانپناه تخت فریدون رسیدیم که یک تیم از کرمانشاه به همراه یک زوج از تهران درآنجا حضور داشتند پس از 30 دقیقه استراحت و نوشیدن آب عازم قله از مسیر شمال شرق شدیم , کولاک بسیار شدید بود که مجبور به بازگشت و فرود شدیم تا درساعت 23 به سمت پایین برگشته (رینه) وروز بعد 14 مرداد خودرا به بارگاه سوم رساندیم تا کار خودرا در روز آینده 15 مرداد دوباره شروع کنیم
در روز 15 مرداد ساعت 6 صبح برنامه خودرا جهت صعود 4 جبهه اغاز کردیم در ساعت 8:20 به قله رسیدیم و بعد از آن به سمت جبهه غربی فرود رفته ودرساعت 10 به پناهگاه سیمرغ می رسیم بعد از 1 ساعت استراحت ساعت 11 راهی قله می شویم هوا ابری و سرد است و پس از گذشت 4:10 به قله می رسیم وتیمی از بچه های همت شمیران تهران را میبینیم که خبر از وجود مهدی جباریان در منطقه رومیدن که برای صعود 4 جبهه سرعتی اومده با خداحافظی از تیم پشتیبان این عزیز در قله به سمت جبهه شمالی فرود میرویم که درراه فرود مهدی رو میبینیم وبراش آرزوی موفقیت میکنینم ایشان درحال برگشت به سمت قله بودند بعد از گذشت 1:10 به پناهگاه 5000 میرسیم ودوستانی از تیم شقایق کرج رو میبینیم و همچنین آقای حسین رضایی که مورد لطف این عزیزان قرار گرفتیم پس از 33 دقیقه استراحت و نوشین آب و تنقلات به سمت قله حرکت میکنیم بعد از 3 ساعت به قله میرسی

فرح اندوز, [۲۲.۰۸.۱۵ ۱۷:۵۶]
[Forwarded from فرح اندوز]
م و پس از 10 دقیقه استراحت بلافاصله به سمت شمال شرق فرود میرویم و بعد از 1:20 به جانپناه تخت فریدون میرسیم در پناهگاه تیم هایی از تبریز و زنجان را میبینیم که بعد از متوجه شدن هدف تیم برایمان آرزوی موفقیت میکنند پس از 45 دقیقه استراحت و نوشیندن آب در پناهگاه از مسیرشمال شرق به سمت قله حرکت میکنیم وپس از 4:15 به قله می رسیم درتاریکی شب بر روی قله هستیم و بعد از 20 دقیقه استراحت به سمت جبهه جنوب حرکت میکنیم در تاریکی با احتیاط فرود میرویم به قدری خسته شدیم که پاها یاری نمی کند و به هرزحمتی هست بعد از 1:30 خودرا از قله به بارگاه سوم رساندیم
منطقه بارگاه سوم در سکوت کامل به سر میبرد یک نفر از تیم خراسان فقط درحال گشت در اطراف چادرگاه نزدیک پناهگاه قدیمی است که با اندک رمقی که در توان داریم درودی میگوییم و وارد چادر میشویم
در نهایت این صعود به یادماندنی را را تقدیم میکنیم به روح زنده یاد جلال رابوکی پایه گزار صعود های سرعتی ایران و در خصوص صعود 4 جبهه باید گفت کارهست سخت اما شدنی و اینکه به جرات میگوییم در چندین سال پیش زنده یاد جلال رابوکی فردی بااراده و قدرتمند بوده با امکانات آن زمان کاری بسیار بزرگ انجام داده است
باتشکر فراوان از تمامی همنوردانمان و دوستانی که مارا مورد لطف خود قرار دادند از جمله : ریاست محترم فدراسیون کوهنوردی و صعود های ورزشی , آقایان حسن و رسول فرامرز پورعزیز که بسار زحمت کشیدند (قرارگاه رینه ) آقای عباس ازوجی مسئول محترم بارگاه سوم دماوند , و دوستانی که در منطقه حضور داشتند از جمله جناب آقای عباس علینژاد و آقای حسین رضواندوست
اعضای تیم :
محمد ابراهیمی (سرپرست)
علی رستمی (مسئول فنی)
علی فرح اندوز
محمود قویدل
ملکان ولیزاده

گشایش مسیر در مالزی


گزارش صعود و گشایش مسیر ایرانیان - مالزی 
جزیره تیومان روستای موکوت 
دیواره شاخ اژدها به طول 485 متر 
سرپرست: محمود قویدل بیرجندی (بیرجند)
مسئول فنی : علی رستمی (نیشابور)
فیلمبردار : نیما پارسا (بیرجند)
سید حمید هاشمی (شاهرود) شهلا گشتاسبی (یاسوج) 
حسین عاطفی نژاد (مهدی شهر) لیلا پیروی (شیراز)                                       
نصرالله طاهری (یاسوج) ملکان ولی زاده (شیروان) 

به نام خدا
گزارش برنامه مالزی 
در جنوب شرقی کشور مالزی در بزرگترین جزیره این کشور چندین دیواره بلند وجود دارد که در دنیا شناخته شده است . در بین این دیواره ها دو صخره بزرگ در کنار هم قرار دارند که به شاخ های اژدها معروف هستند این دو صخره در طول و عرض جغرافیایی N2/71919 E140/17399 وجود دارند .
این صخره ها شناخته شده در دنیای عمود،نظر سنگ‌نوردان بزرگ را به خود معطوف کرده که تاکنون هفت تیم از کشورهای مختلف دنیا با تلاش زیاد موفق به تاپ این دیواره ها قرار گرفته اند .که ایران از جمله این کشورها می باشد .
نام این کشورها ایران ،فرانسه،چک،آمریکا،چین ،مالزی،لهستان می باشد . تیم ما در سال 2014 قصد اجرای این برنامه را داشت که به علت پاره ای از مشکلات نتوانست برنامه خود را بر روی دیواره شاخ اژدها به انجام برساند و در نهایت عازم کشور ارمنستان شدیم که باعث گشایش دو مسیر شد . موفقیت بدست آمده سبب شد که با داشتن مشکلات زیاد این تیم عزم خود را دوباره جزم کرده و راهی کشور مالزی شدیم تا دوباره نقشی جدید و افتخاری دیگر بیافرینیم . شناسایی این دیواره ها در اوایل سال 2014 توسط علی رستمی و محمود قویدل انجام شد ،که با ارتباط های برقرار شده با آقای آرتور و خانم استفانی و آقای حاجا هر روز دانش بیشتری را کسب می کردیم . تا سرانجام در اولین ماه 2015 میلادی اجرای برنامه قطعی شد . اعضای تیم در اردو ها و همایش های قبلی که اجرا شده بود از جمله جشنواره بیست ستون ،صعود در اخلمد خراسان،علم کوه و ... انتخاب و هماهنگ شده بودند. صرفاَ همه اعضای تیم سنگنورد حرفه ای نبوده اند .حضور هر فرد نقطه خلعی را پرکرده که وظیفه سنگینی را به دوش می کشیدند .
چهار نفر از اعضای تیم که در برنامه اردوها شرکت داشتند به علت مشکلات مالی نتوانستند تیم را در صعود همراهی کنند . اما با توجه به عدم حضور با پشتوانه استوار در ایران با اطلاعات رسانی و پشتوانی تیم را به عهده داشتند که به دین وسیله از آنها تشکر می کنیم . 
31/1/1394
 همه اعضای تیم در منزل یکی از دوستان که پایگاه تجمعمان بود گرد هم آمدیم و لوازم فنی که از قبل مشخص شده بود و توسط اعضا آورده شده بودند را جمع آوری کردیم و با تائید چک لیست نهایی وسایل در پکهای مخصوص خود قرار گرفتند . بار بسته بندی شد و ما یحتاج لازم تهیه شد . 
 1/2/94
 در ساعت 9:45 صبح در فدراسیون کوهنوردی جمهوری اسلامی ایران جمع شدیم ،مکالمات انجام شده در فدراسیون توسط آقای زارع ریاست فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی شوری مضاعف در قلب اعضای تیم ایجاد کرد که آنها را در این امر استوار تر نمود . سخنان شیرین آقای زارع و پشتوانی های ایشان در طول برنامه و تماسهایشان هر روز ما را امیدوار تر می نمود . و بیانگر این امر بود که فدراسیون کوهنوردی ایران نقطه محکم و پشتوانه ای استوار است که تیم را به آسودگی خاطر بیشتر دعوت می نمود .
در ملاقات انجام شده آقای زارعی درد دلهای دوستان را شنیدند و با تشکر از این حرکت خوب آرزوی موفقیت کرد .بعد از این جلسه چند عکس در فدراسیون با حضور آقای زارعی گرفته شد که در سایت فدراسیون کوهنوردی برای اعلام گزارش حرکت تیم گذاشته شد . تیم دوباره به خانه برگشتند و با گرفتن یک دستگاه ون خود را به فرودگاه امام در ساعت 20 رساندیم تا با تحویل بار و چک کردن مدارک وارد گیت و آماده پرواز شویم . لوازم فنی تیم در 12 کیسه بار بزرگ به وزن 360 کیلو گرم و تعداد 9 عدد کوله کوچک که همراه اعضا بود به داخل هواپیما وارد شدیم . ما ایران را در ساعت55/21 ترک کردیم.
2/2/1394
صبح بعد از 8 ساعت استراحت در هواپیما در ساعت25/9 صبح رسیدیم . لازم به ذکر است که آقای عطا میر معینی و همسر گرامیشان در تاریخ 25 اسفند 93 طی یک سفر سی روزه به این منطقه جهت شناسایی رفته بودند . تا اطلاعات را کامل تر کند که به این وسیله از ایشان به خاطر این یاری بزرگ تشکر می کنیم . پس از دریافت بار و چک کردن مدارکمان در ساعت به وسیله یک دستگاه ون به ترمینال اتوبوسهای بین ایالتیشان رفتیم تا راهی شهر و بندر مرسینگ شویم . که موفق به دریافت بلیطی به تایم حرکتی 12:30 به مقصد مرسینگ ( ایالت پاهانگ) شدیم بعد از ساعت حرکت با اتوبوس در ساعت 19 به مرسینگ رسیدیم . به علت عدم حرکت قایق به جزیره تیومان مجبور به شب مانی در این منطقه شدیم . شب را به خرید مواد غذایی و مایحتاج لازم و استراحت در هتل گذراندیم. 
3/2/1394
 در ساعت 5 صبح از هتل خارج شدیم تا برای تهیه بلیط قایق به اسکله رفتیم که موفق شدیم بلیط برای ساعت 10:30 تهیه کنیم. بعد از خوردن صبحانه راهی منطقه شدیم . بعد از 2 ساعت قایق سواری به جزیره تیومان اسکله روستای جنتینگ رسیدیم . قایق ایستگاه به ایستگاه تمام روستاها را می رفت و مسافران آن را تخلیه می نمود و جزیره به علت کوهستانی بودن و جنگلهای انبوه راه ارتباطی زمینی نداشتن و فقط برای جا به جایی از قایق استفاده می کردند در ساعت 13:30 در اسکله پیاده شدیم آقای تام با قایقی منتظرمان بود . این ملاقات از قبل هماهنگ کرده بودیم . ایشون راهنمای منطقه و سنگنورد ماهری هستند که تمام مسیر های جنگلی را می شناختند و مسیرهایی را که قبلاَگشایش شده بود را صعود کرده بودن . بعد از مدتی ما را به کرانه روستای موکوت برد که منطقه مورد نظر ما بود . که از نظر موقعیت جی پی اس n2/71919و E140/17399 بعد از کمی مکث و صحبتی که بین ما و ایشان رد و بدر شد . مسیر های باز شده و راه دسترسی آنها را به ما نشان داد . و ما را به منطقه اقامتیمان راهنمایی کرد . منطقه ای با ده اتاق کوچک چوبی که با فواصل 2 متری از هم قرار داشتند برد و برای تیم سه اتاق سه نفره در نظر گرفته شد و یک اتاق انبار که تمام لوازم فنی را در داخل آن قرار داده بودیم این پانسیونها در فاصله 10متری از دریا قرار داشتند که منظره ای زیبا و دل انگیز را برایمان ایجاد کرده بود . بعد از کمی شنا و صرف شام و آماده کردن لوازم مان طبق معمول سرپرست همه را در آخر شب دور هم جمع می کرد تا مسیر مورد نظرمان را به طور کامل شناسایی کنیم و نظرات تیم را می خواست تصمیم بر ان شد که صبح زود لوازم مان را به پایه دیواره (کمپ اصلی) ببریم و اقدام به شناسایی کنیم .لازم به ذکر است سرپرست بسیار دقیق بود و هواسش به کوچکترین مسائل تیم بود و تا پاسی از شب تنها به کنار دریا می رفت و به دیواره خیره می شد.
4/2/1394
ساعت 5 صبح همه بیدار شدن و بعد از خوردن صبحانه در ساعت 6 صبح پانسیونها موکوت ترک کردیم . بار بسیار سنگین بود . شاید اغراق نباشد اگر بگوییم بار 50 کیلو گرمی را در انتقال دادیم . بار سنگین باعث شد که تیم مجبور به استراحت مکرر شویم . بعد از راهپیمایی 1:40 دقیقه ای به بیس کمپ رسیدیم . بعد از کمی استراحت به تیم به دو قسمت تقسیم شد یک تیم مشغول بر قراری کمپ و چیدن بارمان شدن و تیم دیگر مشغول شناسایی شد . جنگل با درختان بسیار بزرگ و بوته های زیاد مانع از شناسایی می شد کیلومتر ها راه رفتیم تا یک نقطه را پیدا کردیم که بتوانیم قسمتی ازمسیر را ببینیم .چون مسیر را کامل ندیدیم به کنار ساحل برگشتیم که دید خوبی داشت . بسیار دور بود و فقط یک رخ از دیواره را می توانستیم ببینیم . بچه ها بعد از برقراری کمپ به تفکیک لوازم پرداختند ،همه چیز اماده شده بود برای انجام کار ،اما نتوانسته بودیم که مسیرمان را انتخاب کنیم . مشکل اینجا بود که مسیرهایی بود در جاهایی با مسیر های انتخابی ما مشترک می شد و این دلچسب نبود و علی و محمود به نتیجه نمی رسیدند گاهی آنقدر مذاکره می کردن که ما خسته می شدیم، حق داشتند می خواستند با عشق سنگنوردی و گشایش را به اتمام برسانند برای ما و این امر باعث شد تا ان روز به نتیجه قطعی نرسیم . پس از تلاش زیاد درکمپ جمع شدیم و بعد از صرف شام و گفتمان قصد خواب کردیم که به لطف حشرات این امر میسر نشد . 
5/2/1394
روزمان تکرار شد با این تفاوت که به گزش حشرات اخت گرفتیم . صدای حشرات جنگلی که با صدای تیز و گوش خراش دیگر باعث عصبانیتمان نمی شدند . تحمل خیس بودن لباس هایمان بر اثر رطوبت و گرما دیگر کار سختی نبود . گیاهان را شناخته بودیم و دیگر لباس ها و پوستمان را خراش نمی داد در تاٌمین اب دیگر مشکلی نداشتیم . جنگل را شناخته بودیم و مسیرها را کاملا آموخته بودیم . راه چشمه دور بود اما دیگر نا شناخته نبود . بعد از ظهر با کمک آقای تام ،مسیر آغازی را که شناسایه شده بود را یافتیم که جا دارد در این جا از ایشان به خاطر تمام زحماتشان تشکر کنیم . 
6/2/1394
روز بعد در ساعت 6 صبح کارمان را آغاز کردیم یک شکاف باریک که داخل آن پر از بوته های کوچک و دراز بود که کار را برایمان سخت می کرد اولین طول با گذاشتن 8 میانی و استفاده از سه بوته و یک منقاره موفق به تاپ مسیر به طول 42 متر شدیم و سپس با بالا آمدن نفر حمایت چهار طناب به بالا انتقال یافت تا برای ثابت گذاری طناب آماده باشد . و بعد از گشایش 20 متر دیگر به یک سکو رسیدیم و با گذاشتن چند ابزار وبرقراری کار گاه نفر دوم به همراه دریل به بالا آمد تا با یک بلت کارگاه را محکم تر کنیم و مسیر را ادامه دادیم تا بعد از گذاشتن یک شفت ،یک میخ ،یک شفت 3و2 همراه با یک فرند و دو فلامینکو یک بوته توانستیم 40 متر دیگر را نیز باز کنیم و نهایتاَ با استفاده از یک تنه درخت قطور کارگاه بر قرار شد و نفر حمایت به بالا رساند خود را تا مسیر را با طناب های به هم راه داشته ثابت گذاری کند دو نفر دیگر از اعضا نیز خود را به کارگاه 2 رساندن تا مواد غذایی و 4 حلقه طناب دیگر نیز به بالا انتقال یابد . مسیر را از بین درختان ادامه دادیم . طناب مان با کمی شانس به ابتدای مسیر طول بعد رسید . با استفاده از دو بلت و یک بال نات و یک درختچه 20 متر دیگر نیز باز شد . ساعت 19 دست از کار کشیدیم یکی از اعضای تیم به پایین رفت تا فردا با غذا و آب و طناب های بیشتری با نیروهای دیگر به سمت بالا اید شب سرد بود و نیمه های شب باران کوچکی ما را کاملاَ خیس کرد بعد کمی استراحت کردیم .
7/2/1394
ساعت 4 صبح کار آغاز شد . در سمت چمپمان مسیر فرانسوی ها بود که بلت هایی را میدیدیم که با فاصله 70 سانتیمتر از یکدیگر راه را نشان می داد . در سمت راست 20 متر بالا ترمان یک تیکه طناب کهنه نمایان بود که نمایانگر مسیر فرانسوی ها بود . مسیرمان را با یک بلت در ارتفاع 3 متری گذاشتن 2 عدد فرند ادامه دادیم اما شکاف مورد نظرمان بسیار باریک تر کم عمق تر از آن بود که حتی بتوان فلا مینگو در داخل ان قرار داد . و چون تعداد کوپرهدهایمان نیز کافی نبود لذا با رای تیم تصمیم گرفتیم کلاهک بزرگ ایرانی های را بلت کوبی کنیم و سایز همه بلت ها 10 بود که با تلاش زیاد سعی کردیم تا می شود خود را به آخرین پله ،پله رکابمان برسانیم تا تعداد بلت های کمتری بزنیم در ساعت 11 موفق به گشایش 48 متر دیگر با زدن 34 عدد بلت به پایان رساندیم و با برقراری یک کارگاه زنجیر و یک بلت حلقه در فاصله یک متری کارگاه بر قرار شد تا بندی باشد برای چیدن لوازممان بعد با ثابت گذاری یک طناب استاتیک و یک طناب دینامیک برای بک اپ راه برای دیگر اعضای گروه اماده شد . لوازم و اب ها را دوباره به بالا کشیدیم طول بعدی را بعد از خوردن کمی تنقلات و نوشیدن آب شروع کردیم . 2میانی طبیعی و استفاده از درختچه و یک فرند سایز 4، یک بلت ،یک منقاره سنگی ،و دو فرند سایز 3 و 6 ابزار هایی بود که در طول 35 متری بعدی کار گذاشتیم تا به کار گاهی طبیعی برسیم و آماده حمایت شدیم. تا نفر دوم به بالا برسد به خاطر اصطکاک زیاد تصمیم گرفتیم که کارگاه زنجیر بزنیم و دوباره روال ثابت گذاری ،بالا کشی را ادامه دادیم . هوا بسیار گرم بود تمام لباس هایمان خیس و گل آلود بودیم حتی بوته هایی که در مسیر بود جراحت های کوچکی را در بدن بچه ها به یادگار گذاشته بود مورچه ها همیشه ما را مورد عنایت خود قرار می دادند که گاهی نیز گاز می گرفتند این دو نعمت الهی همیشه همراهمان بود . که دو بار باران استوایی شدید نیز چاشنی آنان شد . این کارگاه طاقچه ای باریک در زیر کلاهک کوچکی بود به همراه چند درخت بود که سایه مناسب و محل خوبی را برای شب مانی فراهم آورده بود . خلاصه ساعت 4 بود و زمان داشتیم تیم اماده بود تا کار را ادامه دهد شکافی نبود مسیری با شیب 80 درجه با طول 20 متر در پیش بود تا به لبه کلاهک دوم برسیم تا با زدن 20 بلت به ان رسیدیم پوزه ای باریک و صاف با کمی شیب منفی کارمان را سخت تر کرد اما این معبر با تلاش زیاد سر طناب بچه ها در ساعت 10 شب به پایان رسید تیم موفق شد تا 30 متر دیگر گشایش کند بعد به کارگاه پایین امدن تا در طاقچه به شب مانی دوم بپردازیم . همزمان به قرار قبل بچه های پشتوانی خود را به کمپ اول رسانده بودند و شام وآب و طناب های دیگر را به بالا انتقال داده بودند و سه نفر از بانوان امشب در کمپ یک و چهار نفر هم در کمپ دو شب مانی کردند روز بسیار گرم و خسته کننده ای را گذرانده بودیم .
8/2/1394
2 نفر از اعضا ساعت 3 صبح از خواب بیدار شدن و کار را با یو مار زدن مسیر 30 متر شروع کردن و ادامه دادن تا در ساعت 9 صبح موفق به گشایش 40 متر دیگر شدن در این زمان تا موقعی که کار گاه زنجیر آماده شد نفر دوم خود را به کارگاه رساندن و با حمل 2 طناب دیگر اماده ثابت گذاری شدیم . طناب ها ثابت شدن و 2 نفر دیگر شروع به جمع کردن بارها و یومار زدن با بالا شدن تیم اول با یک دو راهی برخورد کرده بودن که چون از پایین دید مناسب نداشته بودیم قرار شده بود که وقتی به این کارگاه رسیدیم مسیرمان را انتخاب کنیم. و سرپرست تیم اصرار بر این داشت که سمت چپ را شروع به گشایش کنیم و ست چپ انتخاب شد سر طناب با زدن 2 عدد بلت و عبور عرضی و قرار دادن 3 عدد فرند توانستیم 40 متر دیگر جلو رویم تیم به سرعت پیش روی میکرد همزمان که نفر اول به کارگاه بعد رسید نفر دوم نیز با حمایت دیگر در مسیر قرار گرفت به گونه ای که دو نفر همزمان با فاصله کمی با داشتن هر نفر یک حمایت چی راه را ادامه دادیم . قبلا این روش را در بیستون به کار برده بودیم نفر اول طناب را ثابت کرد تا نفر بعد خود را به او برساند کار بسیار مهیج بود چون خود را در نزدیکی قله احساس می کردیم . طول بعد با استفاده از درختچه ها میانی میگرفتیم مسیر ساده تر شده بود تا با گشایش 45 متر دیگر به جنگل برسیم و بعد ادامه مسیر طول 45 بعد و داخل جنگل 35 متر دیگر اری قله در تسخیر تیم قرار داشت . لذتی وصف نشدنی تلاش تیمی 9 نفره بعد از چندین شبانه روز تلاش بی وقفه و خستگی ناپذیر به بالا رسیده بود همه در چند قدمی به نوک قله مانده بود ایستاده بودند هیچ کس رقبتی دیگر برای صعود نداشت همه منتظر بودن تا نفر دیگر بالا رود گذشت فضا را پر کرده بود شاید چند دقیقه ای به سکوت گذشت و یکی از اعضا اجازه خواست تا به کمپ پایین باز گردد که مورد موافقت قرار گرفت و در ادامه قرار بر این شد که همه با هم بر فراز قله بایستند و پرچم سه رنگ و زیبای کشورمان را به اهتزاز در اورند .بعد از در آغوش گرفتن و تبریک به گرفتن عکس ،مرتب کردن لوازم پرداختیم قرارمان با بچه های کمپ 1 بر این بود که وقتی نفر آخر قصد ترک کمپ اول را داشت به کمپ پایین خبر دهد و انها ادامه دهند .که این اتفاق نیز افتاده بود و دو نفر خود را به کمپ دو بالا رسانده بودند و اما ادامه نداده بودن انها به خاطر دلایل ارزشمندی که در قلب خود داشتن راه را ادامه نداده بودن. انها به قله نیامدن تا سرعت تیم کاهش پیدا نکند . جا دارد به دین وسیله از کلیه اعضای تیم که با گذشت هایشان ، تلاششان ،صبر و برد باریشان ،زحماتشان ما را شرمنده نمودند تشکر کنیم وساعت 45/12 بعد از ظهر با به اهتزاز در آوردن پرچم مقدسمان و جمع کردن لوازم مان به سمت پایین راهی شدیم تیمی که در کمپ 2 قرار داشت تمام لوازم را جمع کرده بود و به کمپ پایین انتقال داده بودند و امده بودن تا لوازم اضافه را از ما تحویل بگیرند همچنان که به سمت پایین فرود می رفتیم تمام طناب های ثابت را جمع می کردیم و هر چند کارگاه یک نفر طناب های جمع شده را با خود به پایین می برد همه خسته بودند اما کسی بروز نمی داد چه لحظات شیرینی بود هماهنگی ،همکاری و شادی چنان فضا را پر کرده بود که خستگی دیگر جایی نداشت. سا عت 7 شب تیم با جمع آوری لوازم و طناب ها کار خود را از روی دیواره به پایین رساند . کمپ اصلی همه جمع بودن و به هم تبریک می گفتند. شب خوبی بود ،به رقم خستگی زیاد کسی خوابش نمیبرد . تمام لوازم جمع شده بودن و اماده پایین بردن . شب را انجا خوابیدیم.
9/2/1394
صبح تمام لوازم جمع شد و به سمت پایین حرکت کردیم بار بسیار سنگین بود اما دیگر برایمان مهم نبود بعد از 2:30 پیاده روی به محل اقامت مان در روستای موکوت رسیدیم . اقای تام که مهمان داشت با دیدنمان متعجب شد .آری این پایین ترین زمانی بود که تیمی موفق به گشایش مسیری شده بود . او به ما تبریک گفت و با کیکی که از قبل اماده کرده بود از ما پذیرایی کرد . پس از استحمام ، شنا و تفکیک لوازم روز را به شب رساندیم . شب همه به رستورانی که در نزدیکی روستا بود رفتیم و با جشنی مختصر که سرپرست تدارک دیده بود سختی های دیواره را تلافی کردیم . چند نفر که از کشورهای فرانسه ،انگلیس و چین در رستوران بودن که آنها نیز این افتخار بزرگ را به ما تبریک گفتن . 
10/2/1394
روز بعد :در ساعت 10 موکوت را به سمت بندر جنتینگ و سپس بندر مرسینگ ترک کردیم و خود را به اتوبوس رساندیم تا نیمه شب روز بعد در ساعت 4 صبح خود را به کوالالانپور رساندیم. 
11/2/1394
با گرفتن هتل به استراحت پرداختیم ،4نفر از اعضا به سفارت خانه رفتیم و دیگر اعضا نیز به خرید و گشت گذار پرداختیم . بعد از ظهر در ساعت 4 به باشگاه آقای مهدی پارسافر رفتیم و با ایشان ملاقات کردیم و از باشگاه ایشان دیدن نمودیم و چندین تلاش نیز زدیم بدین وسیله کمال تشکر را از اقای پارسافر به خاطر تلاش های بی وقفه شان داریم که چنین حرکت زیبایی را در کشور مالزی انجام داده بودند. 
2000 متر فضا را برای ساخت بزرگ ترین سالن سنگنوردی در جهان داشتند که موفق به ساخت بزرگترین بولدر دنیا شده بودند که کار ساخت این باشگاه همچنان ادامه دارد .
12/2/1394
روز بعد در ساعت 1:30 دقیقه به وقت کوالالانپور این کشور را ترک کردیم و در ساعت 18:30 به وقت تهران به فرودگاه امام رسیدیم که با استقبال چند تن از خانواده یمان و دوستانمان جناب استاد سعید جواهر پور از تهران به همراه همراهانشان و آقای محمد ابراهیمی از تبریز و اقای علی فرح اندوز از نیشابور مواجه شدیم . کمال تشکر از این دوستان را نیز داریم.     
   دل نوشته های سرپرست
می نویسم آری ما توهم نزده بودیم اینگونه در خاطراتمان است واینگونه می شناسم تیم را 
شهلا گشتاسبی: (مادر) مادری با احساس که هر وقت فشار روانی زیادی به من می آمد به او پناه می بردم و او با حرفهایش امید و دلداری به من می داد به روز های خوش و اتمام پروژه شاخ اژدها 
ملکان ولی زاده (دقیق و حساس) اگر کاری به او محول می شد با جان ودل انجام می داد اعتراض نمی کرد با خنده و جدیت تمام به بهترین نحو مسئولیت خود را به اتمام می رساند.
لیلا پیروی (پشتوانه) حواسش به تمام کارها بود همه را زیر نظر داشت به همه کمک می کرد تا بتوانند کارهای خود را به خوبی انجام دهند از کارهای همنوردانش کم و به کار خود اضافه می کرد تا همنوردانش راحت تر باشند 
نصر الله طاهری (حاجی) همیشه تیم را راهنمایی می کرد خدا را یادآوری می کرد اذان می گفت به گوش اعضای تیم و قدرت فوق العاده پیدا می کردیم.
نیما پارسا: (سکوت) او با سکوت و چشمانش با من حرف می زد می توانستم درک کنم چه می گوید و با چشمانش به من اخطار می داد و تشویق می کرد آری نیما را می شناسم 
حسین عاطفی نژاد ( تلاش) گاهی حسین را می دیدم با تلاش زیاد که خجالت می کشیدم و یادم هست که بهترین عکس های سلفی را با دوربین ساده می گرفت 
سید حمید هاشمی (توانا) سید حمید توانا بود و با دانایی کامل بدون کوچکترین خطا و با خنده هایش مرا یاری می کرد و همیشه به صعود و موفقیت تیم فکر می کرد 
علی رستمی (هدف) : علی هدفش مشخص است چون هدف من مشخص است ما روستا زاده ایم و با دانشی که در روستا پیدا کرده ایم با علی فعالیت می کنیم آری ما توهم نزده ایم و برای خودم فعالیت داریم هزینه های صعود را از جیب خودمان پرداخت می کنیم.
 در پایان از همه بزرگان می خوام کار کوچکمان را به بزرگیشان ببخشند به امید گشایشی دیگر با همطنابم علی رستمی.


کلیه هزینه صعود از ایران به ایران هر نفر 8 میلیون تومان با ابزار مصرفی هزینه برداشت.

گزارش : شهلا گشتاسبی ، علی رستمی
روستای موکوت N2/71919 E140/17399
بیسکمپ n2/72 478 E104/16729  
کمپ 1 N2/72/538 E104/16689 
  قله N2/72543 E104/16640 
راهنما محمد خیرالدین حجا که مقلب به پاک هیتام می باشد 
راهنما دوم شمشودین خشنم مقلب به انکسم که در جزیره تیومان روستای ماکوت سکونت دارند







لوازم مورد نیاز تیمی
لوازم انفرادی

1- طناب 24 حلقه 50 متری 
1- هارنس 

2- فرند یک ست 8 تایی
2- کلاکاسکت

3- بالنات یک ست 5 تایی
3- ابزار فرود دو طناب

4- مونونات یک ست 6 تایی
4- یومار یک جفت

5- شفت یک ست 7 تایی
5- کارابین پیچ 6 عدد

6- ترایکم یک ست 5 تایی
6- رکاب پا یک عدد

7- کوئیک درای 30 عدد
7- کاربین ساده یک عدد

8- کارابین پیچ 25 عدد
8- ابزار بک آپ 1 عدد

9- چکش 2 عدد
9- خود حمایت 2 عدد

10- دسته رول دو عدد
10- پروسیک 7 میل و 6 میل 3 عدد

11- دریل 1 عدد با 3 باطری و 1 شارژر
11- کوئیک درای 1 عدد 40 سانت

12- بولت شماره 10 250 عدد که 195 عدد برگشت خورد
12- هدلامپ 1 عدد 

13- کارگاه زنجیر 7 عدد
13- بیواک 1 عدد

14- تسمه 120 سانت 4 عدد


15- تسمه 60 سانت 4 عدد


16- تراکشن 1 عدد


17- مینی ترکشن 1 عدد


18- طنابچه 6 متری 7 میل 5 عدد


19- صفحه تقسیم یک عدد


20- کیل کش 3 عدد


21- هوک 3 عدد


22- اسکای هوک 2 عدد


23- میخ فلامینگو 2 عدد


24- تالون 2 عدد


25- کیسه بار 40 لیتری 2 عدد


26- پر تلیج 1 عدد


27- کمکهای اولیه دیواره 2 عدد




گشایش 2 مسیر توسط دیواره نوردان ایرانی برفراز دیواره نروانگ ارمنستان

دیواره‌نوردان ایرانی و گشایش۲ مسیر بر روی دیواره قله «نروانگ» ارمنستان      
چهارشنبه، ۱۵ مرداد ۱۳۹۳

به گزارش رسیده؛ تیمی از دیواره نوردان ایرانی موفق به گشایش۲ مسیر  بر روی دیواره قله «نروانگ» ارمنستان شدند. مشروح گزارش این برنامه و تصاویر ارسالی که یادبود مربی ارجمند «سعید امینی ثانی» انجام شده است در ادامه ملاحظه می‌نمائید:

دیواره نروانگ واقع در طول و عرض جغرافیایی

۳۹ درجه و ۴۳ دقیقه و ۳۳.۸۰ ثانیه N

۴۵ درجه ۱۲ دقیقه ۲۱.۰۸ ثانیه E

در ۸ کیلومتری شهری به نام ارنی در فاصله زمانی ۳ ساعته شهر ایروان قرار گرفته است. این منطقه به جهت قرار گیری صومعه تاریخی  نروانک  سبب عبور تعداد زیادی توریست از این منطقه شده که یکی از پر بازدید کننده ترین بناهای ارمنستان به شمار می رود.

دیواره نروانک با طول ۲۳۰ متر بزرگترین و مشهورترین دیواره ارمنستان می باشد. که هرساله سنگنوردان زیادی را به سمت خود می کشاند. عکس مجله پتزل۲۰۱۲ نمای زیبایی از این منطقه است، سنگنوردان بزرگی همچون کریست شارما تلاشهایی روی این دیواره  انجام داده اند.

طی آشنایی که آقای قویدل در زمستان ۹۲ با یک گروه کوهنوردی ارمنستانی و روسی در صعود به قله دماوند داشته اند و رایزنی هایی که توسط آقای رستمی با آنها صورت گرفته بود با این منطقه آشنا شدیم و طی بازدید و عکس برداری که در اردیبهشت ماه توسط تیم شناسایی که به سرپرست آقای قویدل صورت گرفته بود وتلاشهای ۶ ماهه و جمع آوری اطلاعاتی که راجع به این دیواره داشتیم و همچنین همکاری و راهنمایی های جناب آقای رضا زارعی رییس فدراسیون کوهنوردی ایران، این منطقه را جهت گشایش مسیر و افزایش روابط بین سنگنوردان ایرانی، ارمنی و روسی انتخاب کردیم.

و با هماهنگی های انجام  شده با فدراسیون ایران و ارمنستان برنامه مشخص و جهت اقدام برنامه ریزی شد.

تیم اعزامی متشکل بود از آقایان:

  • سرپرست تیم: محمود قویدل  از استان خراسان جنوبی – بیرجند
  • مسول فنی: علی رستمی از جزیره زیبای کیش
  • ارتباطات: حمید امینی ثانی از جزیره زیبای کیش
  • تدارکات: علی مقیمی از استان خراسان جنوبی – بیرجند
  • عضو:             جبار صادقی از استان خراسان رضوی- نیشابور
  • عضو: محمد صادقی از استان خراسان رضوی- نیشابور
  • عضو: محمد تقی یزدانیان از استان خوزستان –شوشتر
  • عضو: حسین ابراهیمی از استان کرمان

۲۶/تیر/۹۳

تیم دیواره نوردی با آمادگی کامل که در سه اردوی قبلی که در مناطق علم کوه (کلاردشت)، اخلمد(مشهد) و نقش رستم (شیراز) به دست آورده بودیم عازم منطقه شد که روا دید آن به شرح زیر می باشد.

اعضای تیم در ساعت ۹صبح طی هماهنگی های قبلی در ترمینال جنوب حاضر شدند و بعد از بازنگری مجدد لوازم و صورت برداری از آنها در داخل اتوبوس جا نمایی کردیم تا تهران را در ساعت۱۲:۳۰به مقصد ارمنستان ترک کنیم.

۲۷/تیر/۹۳

ساعت ۱ نیمه شب به مرز نور دوز رسیدیم بعد از جابه جایی و انجام کارهای قانونی و تایید پاسپورت با ۳ ساعت  تاخیر در ساعت ۴بامداد دوباره راه افتادیم. صبحانه را در ساعت ۷:۳۰ در منطقه گوریس خوردیم و به راه ادامه دادیم تا در ساعت  ۱۱:۴۵به سه راهی شهر ارنی رسیدیم و لوازم را از اتوبوس تخلیه کردیم و بعد از تامین یک سری مایحتاج مان با دو دستگاه سواری عازم دیواره نروانک که در ۵ کیلومتریمان بود شدیم. بعد از بر پایی کمپ و مرتب کردن لوازم به دو تیم تدارکات و شناسایی تقسیم شدیم. تیم تدارکات کار آماده سازی شام را بر عهده گرفت و تیم شناسایی با باز بینی مجددی که از ۵کیلومتر دیواره داشت مسیرهای انتخابی را که در اردیبهشت مشخص شده بود را تایید و انتخاب کردیم لازم به ذکر است که مسیرهای گشایش شده که قبلاً توسط تیمهای دیگرصورت گرفته بود بسیار نزدیک به هم بودند (قابل ذکر است تمامی مسیرها بولت زده بودند و مسیر تمیز نداشتند و مسیرها به طور اسپرتی صعود می شد). شاید مسیرهای انتخابی‌مان به خاطر سختی و طولانی بودنشان دست نخورده مانده بودند.

شب طی مشورت تیمی که صورت گرفت تیم به دو کرده ۳ نفره تقسیم شدند:

کرده۱- رستمی - ابراهیمی- محمد صادقی

کرده۲- قویدل - یزدانیان- مقیمی

تیم تدارکات: جبار صادقی حمید امینی ثانی


۲۸/تیر/۹۳

امروز را به شناسایی مسیرها که قرار بود گشایش شود را با دوربین های شکاری و عکاسی مورد بررسی قرار دادیم و تبادل نظر بین دو گروه که کدام گروه بر روی کدام مسیر فعالیت نمایند و زود خوابیدیم به امید فردا و تلاش بر روی این دیواره زیبا.

۲۹/ تیر /۹۳

ساعت۵:۳۰ صبح بچه ها از خواب بیدار شدند و بعد از صرف صبحانه و نرمش گروهی کارمان را آغاز کردیم و ۲ نفر دیگر کار تهیه نهار، تامین آب و نگهداری کمپ را برعهده گرفتند. طی ۱۰ ساعت تلاش طاقت فرسا کرده یک موفق به گشایش ۷۰ متر و کرده دو موفق به گشایش ۱۰۰متر شدند. بچه ها با برقراری کارگاه و ثابت گذاری طنابها اقدام به فرود کردند، تا شب را در کمپ با یکدیگر بگذرانند. شب بچه ها به تبادل اطلاعات در مورد مسیرهایی که گشایش کردند و ابزارها و میانی هایی که گذاشته اند مشغول شدند و در انتها با ترسیم کروکی و صرف شام به چادر ها رفتند تا استراحت کنند.

۳۰/ تیر / ۹۳

ساعت۵:۳۰ صبح بچه ها از خواب بیدار شدند و بعد از صرف صبحانه و نرمش گروهی هر کرده با جمع آوری لوازم مورد نیاز خود عازم ادامه مسیر شدند به علت تمرینات مکرر تیمی، قبل از برنامه اعضا با هم داشتند تیم به خوبی با هم مچ شده بودند و مشکلی هم نبود. بعد از یومار زدن کرده ۱ به ابتدای مسیر خود رسیده بودند در حالی که کرده دوم به علت پاک سازی مسیر تازه به کارگاه اول رسیده بودند و بعد از پاک سازی طول دوم خود را به کارگاه رساندند و به ادامه گشایش مسیر مشغول شدند. طی یک تلاش خوب کرده اول موفق به گشایش ۷۰ متر و کرده دوم به علت سختی مسیر فقط موفق به گشایش ۵۰ متر شدند. همدلی و همکاری خوب افراد تیم باعث شد که گرمی هوا، سختی مسیر و عوامل دیگر کوچکترین خدشه ای براین تلاش وارد نکند. بعد از ظهر ساعت ۴کرده اول به علت کم آبی و آفتاب شدید دست از تلاش خود برداشتند و کرده دوم نیز خود را در ساعت ۶ به کمپ رساند تا بعد از یک استراحت خوب وصرف شام به تبادل اطلاعات و ترسیم کروکی مسیر گشایش شده پرداختیم. روز بعد نیز قرار بود اعضای کرده مسیر های خود را عوض کنند. در نتیجه اطلاعات کامل وهمچنین راهنمایی های لازم و کافی سبب شده بود تا مسیرها به طور کامل شناخته شوند. ساعت ۲ نیمه شب آقای ارتور و ۲تن از دوستانش که قرار بود در روز اول به ما ملحق شوند به دیدن ما آمدند، قبلاً در یک تماس تلفنی به ما گفته بود که به دلیل از دست دادن یکی از دوستان نزدیکش به روسیه رفته بود یک ساعتی به گفتگو پرداختیم و گفت که یکی از دوستانش فردا به ما ملحق خواهد شد وبعد خداحافظی کردیم.

۳۱/ تیر /۹۳

امروز استراحت کامل و تحلیل و بررسی مسیرها که به طور ناخواسته مسیر گروه ۲ باید از مرحله سختی می گذشت که باید با کل تیم مشورت می شد و نتیجه آن تأثیرگذار بر روی مسیر بود.

۱/مرداد/۹۳

ساعت۵:۳۰ صبح بچه ها از خواب بیدار شدند و بعد از صرف صبحانه و نرمش گروهی کارمان را آغاز کردیم:

کرده۱- رستمی، ابراهیمی، محمد صادقی

کرده۲- قویدل،  یزدانیان، مقیمی

در کرده یک به علت نبودن شکاف مناسب برای ابزار، زمان زیاد تلف شد که  خوشبختانه بعد از عبور این مسیر ۸ متری با تلاش بیشتر موفق شدیم جبران کنیم. کرده دوم کار خود را در ساعت ۲ با گشایش ۶۰ دیگربه پایان رسانید و بعد از جمع آوری مسیر به کمپ برگشتند و کرده اول به علت زدن کارگاه بولت کار خود را با گشایش ۸۰ متر دیگر در ساعت۴ به پایان رساند. وقتی تیم به کمپ رسید دوستمان آقای جان از طرف آقای ارتور به ما ملحق شد وشب را در کنار ما بود. غروب وسایلمان را مرتب و صورت برداری کردیم و کار ترسیم کروکی را به پایان رساندیم. در ابتدای شب بود که یک تیم ۴نفره متشکل از ۲نفر لهستانی و ۲ فرانسوی وارد منطقه شدند و از ما کمک خواستند تا مسیر ها را به آنها نشان دهیم بعد از این که متوجه فعالیت ما شدند ابراز علاقه کردند که مسیر شماره یک را به علت نداشتن تجهیزات کافی تا نصفه صعود کنند. این اتفاق در روز بعد افتاد باعث افتخار تیم بود که مسیر گشایش شده در یک روز بعد از بازگشایی صعود میشد. صعودهای مشترک دیگری هم در منطقه با هم داشتیم. این امر باعث شد تا ما در منطقه بمانیم.

۲/ مرداد /۹۳

امروز را در منطقه ماندیم تا گروه ۱ بر روی مسیر گروه ۲ تلاش کنند و صعود نمایند و همچنین گروه ۲ بر روی مسیر گروه ۱ تلاش نمایند تا هر دو تیم بر روی مسیرهای گشایش شده توسط هم تیمی های خود تلاش کرده باشند و از ساعت ۴ صبح شروع تا ۵ عصر طول کشید.

۳/ مرداد /۹۳

امروز ساعت ۷ صبح بعد از نرمش گروهی تیم با دو خودرو عازم هتل شد. تیم استراحت کرد تا فردا به سمت قله آراگاتس بام کشور ارمنستان راهی شود.

۴/ مرداد /۹۳

ساعت ۵:۳۰ عازم قله شدیم و در ساعت ۷:۳۰ به کمپ جبهه جنوبی رسیدیم، چند ساختمان بلند، ایستگاه هوا شناسی، رستوران و یک سد که آب برفچال ها را در خود جمع میکرد وجود داشت. هوا ابری بود و قله خود را زیر مه مخفی کرده بود بعد از صرف صبحانه و گرفتن عکس عازم قله شدیم. دامنه ها پر از برف و یخ بود و هر از گاهی مجبور بودیم با احتیاط  زیاد از روی آن عبور کنیم. این امر سبب شده بود که ما با سرعت کمتری حرکت کنیم و حتی مسیرمان را به سمت غرب طولانی تر کنیم. اما مهم نبود چون منطقه بسیار سرسبزبود و بچه ها آمادگی کامل داشتند. در منطقه چند تیم دیگر هم بودند. ما توانستیم به لحاظ آشنا نبودن با منطقه راه خود را به خوبی بیابیم و در ساعت۱۲:۳۰روی قله بودیم. نشانه قله یک صلیب بزرگ و چند تابلو و پرچم است. تیم با گرفتن چند عکس و تبریک و شاد باش و خوردن کمی تنقلات  صعود خود را جشن گرفتیم و کمی بر روی خط رأس به پیاده روی پرداختیم اما مه آنقدر غلیظ بود که فقط میتوانستیم تا چند متری خود را ببینیم. به سمت پایین راه افتادیم ساعت ۴ بود که به کمپ رسیدیم هوا ابری بود و در کنار سد تکه های یخ دیده میشد هوا کم کم داشت تاریک میشد که به سمت هتل راه افتادیم و آخر شب به هتل رسیدیم .

۵/ مرداد /۹۳ و ۶/ مرداد /۹۳

بازدید از شهر و بازگشت به میهن.

مشخصات مسیرهای گشایش شده:

*مسیر ایرانی ها شماره یک ۲۲۰ متر

*مسیر ایرانی ها شماره دو ۲۱۰ متر

نگارش علی رستمی

ر