به نام خدا
یا علی گفتیم و عشق اغاز شد
رامبد خواجه ای
کارشناسی ارشد تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه گیلان.
عضو هیات علمی تمام وقت واحد نیشابور
و...
بهتر اینطور بگم که: سال گذشته من با مدیر گروهم که از بهترین استادام هم هست اشنا شدم. ایشان یکی از بهترترین استادان دانشگاه هستند که مورد تایید دانشگاه و دانشجویان هستند. اشایی من با ایشان در اولین جلسه کلاس فیزیولوژی بود که بعد ها در کلسهای دیگری که با ایشان داشتم شناخت بیشتری پیدا کردم.اقراق نباشه دانش زیادی دارند.بارها مورد لطف ایشان قرار گرفته ام و مرا در موارد زیادی راهنمایی کرده اند چند ماه پیش از ایشان تقاضای کمک برای اجرای تمرینات دیواره نوردی کرده بودم که ایشان به دلیل مشغله کاری و درسی زیادی که دارند این برنامه را به تاخیر انداخته بودند که چند روز پیش توانستم این قول را از ایشان بگیرم که مرا در امر امادگی برای برنامه های امسالم یاری کنم.انشا... در چند روز اینده جلسات اشنایی ایشان با رشته دیواره نوردی و تمریناتم اغاز خواهد شد که گزارش ان را در وب خود خواهم گزاشت
به نام خدا
سنگنورد نیشابوری در یک روزتلاش سخت در ملکوه
در روز سه شنبه در تاریخ۳ اردیبهشت در ساعت ۴:۳۰صبح از خواب بیدارشدم با یاد خدا خانه را ترک کردم تا بعد از دیدن علی و دریافت تعدادی لوازم مصطفی یزدی رو در فلکه خیام در ساعت ۵:۰۴دقیقه مصطفی رو ملاقات کردم و بعد از پرکردن باک ماشینم به سمت کدکن و قله ملکوه راه افتادیم.پس از کلی گفت و گویی و یاد اوری خاطرات در ساعت ۶:۴۵به انتهای مسیر ماشین رو رسیدیم و بعد از تقسیم لوازم فنی به سمت قله راه افتادیم هوا ابری و بسیار لطیف و سرد بود.منطقه کدکن لباس سبز خود را به تن کرده بود و بادی ملایم وسرد خوش امد گوی ما به ملکوه بود.چشمهایش جوشان ،رودی پر اب درختانی سرسبز با شکوفه های فراوان سفید وبوته های سرسبز زرشک منظره ای زیبا را برای ما رقم میزد تا اینکه ما در ساعت ۸:۱۵ به چشمه پونه رسیدیم.بعد از نوشیدن اب گواری چشمه پونه و اب گیری بطری هایمان به سمت دیواره راه افتادیم، ناگفته نماند هدف ما تلاش بر روی یک مسیری که در سمت چپ دیواره ودر وست کتیبه شکاف باریکی بود که از قبل مشخص کرده بودیم.بعد از یک ربع دیگر کوهپیمایی به پای دیواره رسیدیم.جای دوستان خالی مشغول خوردن صبحانه شدیم.لوازم بیرون ریختیم لوازم مورد نیاز را برداشتیم.اماده حرکت شدیم که ناگهان اسمان گرفت برفی شدید برای لحظاتی شروع شد.شانس با ما همراه بود و زیاد طول نکشید.هوا خیلی سرد شد.لوازم جمع کردیم و راه افتادیم وقتی به پای مسیر مورد نظر رسیدیم انگشتان یخ زده مان را با بازدم های عمیق گرم کردیم در ابتدا مسیر که رسیدیم شکافی فراخ بود که دل چسب نبود و ترجیه دادیم بالا تر برویم.اماده اجرای یک کرده شدیم و به بالاتر صعود کردیم.سنگ در ابتدای مسیرمان بسیار سست و پوسته ای بود که این اصلا رضایت بخش وقابل قبول نبود.انتظار همه چیز میرفت جز این مورد.بعد از هم فکری به این نتیجه رسیدیم که این مسیر ارزش صعود ندارد و راهمان را به سمت پایین ادامه دادیم به دنبال مسیرهایی که قبلا مشخص شده بود کج کردیم دو تا شکاف فراخ که در سمت راست مسیر دیواره قرار داشت رفتیم مسیر ها قبلا گشایش شده بودن ولی به دلایلی که ما به آن مواجه شده بودیم کسی بر روی انها تلاش نمی زد.بعد از فرود به پایین به یخچالی طویل رسیدیم که به دلیل سر بودن از بالای ان گذشتیم و به کمپ کوچکی که زیر دیواره زده بودیم برگشتییم.ساعت ۱۲:۳۴بود . کمی استراحتی کردیم و ناهاری صرف شد (جای دوستان خالی)لوازممان را جمع کردیم به سمت شیله شمالی که در سمت چپ دیواره قرار داشت رفتیم ۳شکاف که قبلا نظر منو به خودشون جلب کرده بودن و بازدیدی رو در زمستان انجام داده بودم حرکت کردیم.مسیر را تا ارتفاع بالا و زیر مسیر ادامه دادیم مسیر بسیار نامناسب و سر بود و داخل شکاف برفهای زیادی بود .مسیر جستجوی جالبی بود که تجارب زیادی را برای ما به همراه داشت.مسیر ها به علت ریزشی بودن ارزش کار را برای ما نداشت با سختی و لذت به پایین برگشتیم و از مسیری که در سمت چپ همین مسیر بود به نام مسیر زیر زین اسبی بود نیز دیدن کردیم.دلچسب نبود و به سمت کدکن راه افتادیم .درساعت ۱۶ به ماشین رسیدیمو در ساعت ۱۷:۳۰ به نیشابور رسیدیم.
برنامه امروز به بسیاری از سوالاتم جو اب داده بود و تجارب زیادی را به همراه داشت ودر اخر توصیه من به دوستانی که دوست دارن در این منطقه تلاش کنند این است که این منطقه برای گشایش مسیرهایی نو برای صعودهای همگانی مناسب نیست و فقط میتواند یک مسیر برای اکسپدیشن باشد.تمام نظرات و گفته های بالا عقاید و دیدگاه شخصی من میباشد که دوستان میتوانند با اجرای یک برنامه یک روزه به این امر نایل ایند با تشکر از شما برای زمانی که برای خواندن این مطلب گذاشتید
wildcat
به نام نامی عشق
تلاش سنگنورد نیشابوری بر روی مسیرها دره کندور اخلمد
در تاریخ ۲۰/۱/۹۲ همراه هم تیمی خوبم اقای اقای علی محسن ابادی وارد اخلمد شدیم که به پیشنهاد ایشان به دره کندور رفتیم. در هنگام ورود به دره در سمت چپ و در امتداد منطقه هرم ها و در منتاالیه دره در سمت چپ قرار داره.دره ارام و ساکت سرسبز با باغهای فراوان و دیواره های بلند بوده که منظره ای زیبا را برای بیننده رقم میزند.در این منطقه مسیرهای شکافی اماده فراوانی وجود دار که برای مبتدیان و مربیان جهت اموزش بسیار مناسب است.ما در این روز به مناظره مسیر ها وچند تلاش سلوفری بر روی سنگهای به طول ۱۷ متر پرداختیم اما به دلیل همراه داشتن ماشین و اجرای تمرین مورد نظر به ابتدای دره و پای مسیر شماره ها برگشتیم.شب در کنار ماشین به استراحت و صرف شام و تفکیک لوازم فردا پرداختیم.صبح در ساعت۶صبح به نرمش پرداحتیم.هدف ما اجرای صعود مسیر زاهدی به کرارت و به روشهای مختلف بود که با موفقیت به پایان رسید و در اخر قرار بود مسیر اشیانه را به دلیل نداشتن ابزار میانی تا زیر صلیب صعود کنیم که در نهایت به دلایلی این مسیرصعود نشد.وبه نیشابور برگشتیم.لازم به ذکر است که در این برنامه با مشت رجب ملاقاتی داشته و خاطراتی را از گذشته سنگنوردان قدیمی برای ما تعریف کرد.مشت رجب ممنون از زحمات و پذیرای گرمت.
wildcat
به نام خدا
از خاکیم و به خاک بر میگردیم
حادثه پارا گلایدر در نیشابور از زبان سنگنورد نیشابوری
در روزجمعه به مورخ23/1/1392 به همراه دوستانم اقایان نیکمنش،مهاجر ومحسن ابادی یر انتهای 17شهریور در حال اجرای پروژه ای بودیم که با یک تماس ناگهانی به اقای نیکمنش اماده اجرای برنامه امدادی شدیم.موضوع تماس از این قرار بود که تیم کوهنوردی فولاد نیشابور به منطقه پلسو واقع در شمال شهر نیشابور وحد فاصل روستای رود و بوژان و در منتها الیه مسیر میدان تیر سپاه پاسدارا واقع در ضلع جنوب قله اوشک رفته و در حال کوهپیمای بوده که یکی از اعضای تیم که دیرتر خود را به تیم میرساند و قصد اجرای برنامه پرواز پاراگلایدر خود را دارد .لازم به ذکر است که در این روز ودر ساعت وقوع حادثه هوا به شدت خراب(باد شدید و ابر شهر را فرا گرفته ) بوده که قبل توسط هواشناسی اعلام ودر سایتهای مربوط درج گردیدیه بوده .دوست عزیزمان علی اقا بعد از یک پرواز ناموفق سعی در اجرای پروازی دوباره میکند بعلت درک این امر که هوا به زودی خرابتر خواهد شد پرواز خود را از ارتفاع پایین تر از مناطق مشخص پرواز اغاز میکند در ادامه پرواز خود که ازروی سر دوستانش که عبور میکن برای انها دستی تکان میدهد و با فاصله 500متر از دوستانش با زمین برخورد شدید میکند که این اتمام کار نیست و دوباره از زمین جداشده وبه اسمان کشیده میشود ودوباره به زمین میافتد.خون زیادی از او میرود علائم شکستگی در صورت مشاهده میشود و برگشتگی لگن را به طور کامل دارد وعلایم حیاط از او صلب شده است.بعد از شنیدن این پیام 4نفرمان بدون هیچ گونه تعللی به سمت منطقه حادثه راه افتادیم در مسیر به شدت بارش داشتیم و جاده بسیار لغزنده بود و تردد وسایل بسیار کند بود که این امر باعث شد ما در حال حرکت به مقصد با مشکل مواجه شویم و در نهایت بعد از 10 دقیقه پس از دریافت پیام با امادگی کامل به منطقه رسیدیم که با مشاهده ماشین115اورژانس که با سرعت پایین در حرکت بود متوجه اتمام تلاش دوستانمان شدیم.و بادریافت جواب از انها به این مزمون که تمام کرده از این حادثه هول ناک از مرگ دوستمان اطمینان حاصل کردیم.وقتی بر سر حادثه رسیدیم جنازه دوستمان در زیر چتر سبز رنگش که بر روی او کشیده شده بود مخفی بود تا از گزند باران در امان باشد.کوهای سر سبز ،اسمان ابری بارش باران وصدای ناله قطرات باران وچشمان اشک بار دوستانش فضایی پر از غم را رقم زده بود.درست است باران ترانه ای غمگین میسرود و دوستانش هم با این ترانه میگریستن اما این پایان کار نیست غم و فقان کوهستان به زودی به شهر ،خیابان ،کوچه ،خانه و دلهای خانواده(همسر و فرزندانش) ودوستانش خواهد رسید.بعد از مشاهده جنازه دوستمان وحفظ صحنه ،پلیس 110 ،قاضی و پزشک قانونی به صحنه وارد شدن و کارهای قانونی را برای اعلام و ثبت این حادثه دل خراش انجام دادن.هم تیمیهایش با این غم بزرگ به سمت شهر برگشتند.ما ماندیم و دوست عزیزمان و در انتها جنازه دوستمان را در تابوت قرار دادیم و اورا تا ماشین نعشعه کش همراهی کردیم و تمام لوازمش را در ماشین قرار دادیم .باران در حال ایستادن بود باد شدید شد تا مارا بدرقه کند.باران ایستان تا اشکها نهان نماند.باران ایستاد تا سیل خونی در دل ما راه بیاندازد.باران ایستاد تا ما جای خالی دوستمان را بیشتر احساس کنیم و باران ایستاد تا ما این خاطره را در ذهن حک کنیم که علی با باران رفت روحش شاد یادش گرامی.
علی جان تو پر گشیدی تا یادت در ذهمان حک شود.
ان مرد رفت ان مرد در باران رفت.شادی
روحش الفاتحه و قررا صلوات...
به نام خدا
با عرض تبریک سال نو به تمام بینندگان وبلاگ شخصی سنگنورد نیشابوری امید وارم سال خوب را شروع کرده باشید.امید وارم در این سال به تمامارزوهای دست نیافته یتان دست یابید.من امسالو با زد حال و نامردی دوستام شروع کردم و با پشت کار پیش بردم روزهای خوبی سپری کردم چون در این چند روزی که گذشت دست اورد های خو بی بدست اوردم صعود های سلو متعدد راه رفتن بر روی طناب باطول بالا و دور زدن برروی ان و ادامه اش بروی مسیر .تونستم تو این چند روز طناب و وسایل جدید تهیه کنم امید دارم تا انتهای ماه اینده(اردیبهشت)تمام لوازم مورد نیازمو تهیه کنم.سال با بیتوجهی دوستان شروع با همت ادامه یافته در این چند روز با دوستان خوبی اشنا شدم که در ادامه امسال انشا...با انها صعود های مشترکی خواهم داشت که در اتمام برنامه هام گزارش انها را خاهم نوشت.یا علی گفتیم و عشق اغاز شد...
امسال را باشعار
همت دوستی و صعودهای مشترک اغاز کردم منتظرتان نخواهم گذاشت.ممنون از توجهتان.
wild cat